• وبلاگ : دوستانه
  • يادداشت : شعر زيبا حميد مصدق و جواب فروغ فرخزاد به او
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سيب 

    مسعود قليمرادي

    ?

    او به تو خنديد و تو نمي دانستي

    اين که او مي داند

    تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي

    از پي ات تند دويدم

    سيب را دست دخترکم من ديدم

    غضبآلود نگاهت کردم

    بر دلت بغض دويد

    بغض ِ چشمت را ديد

    دل و دستش لرزيد

    سيب دندان زده از دست ِ دل افتاد به خاک

    و در آن دم فهميدم

    آنچه تو دزديدي سيب نبود

    دل ِ دُردانه من بود که افتاد به خاک

    ناگهان رفت و هنوز

    سال هاست که در چشم من آرام آرام

    هجر تلخ دل و دلدار تکرار کنان

    مي دهد آزارم

    چهره زرد و حزين ِ دختر ِ من هر دم

    مي دهد دشنامم

    کاش آنروز در آن باغ نبودم هرگز

    و من انديشه کنان غرق در اين پندارم

    که خداي عالم

    ز چه رو در همه باغچه ها سيب نکاشت؟